ما همه چیز را نمی‌دانیم، در مورد همه مسائل نمی‌توانیم نسخه بپیچیم و نمی‌توانیم در مورد همه مشکلات مشاوره بدهیم. بهتر است هر روز این جملات را با خودمان تکرار کنیم.

من دلایل روانشناختی این موضوع را نمی‌دانم اما شاید این مشکل ریشه در کودکی‌ها داشته باشد. حس توتالیتر و سالار بودن یکی از والدین و بیشتر پدرها در خانواده‌ها باعث این شده تا حس “همه چیز بلدی” به ما منتقل شود.

البته نسل‌های قبل، سبک تربیت و دید اوتوریتی مرد در خانواده تاثیر صدچندانی بر تقویت تک گویی و همه چیز بلدی مردانه را در افکار بچه‌ها داشت اما ای کاش در همان زمانی که احترام به گفته‌های بزرگترها یاد داده می‌شد، این مسئله را هم یاد می‌دادند که فصل‌الخطاب گفته‌ها با بزرگترهای ما است معنی‌اش این نیست که آنها همه چیز را می‌دانند.

این بذر کاشته شده با آبیاری معلمان در مدرسه و دانشگاه هم ادامه داشته و به همین دلیل در گذر ایام به درختی تنومند از تک گویی و همه چیز بلدی تبدیل شد.

الان که سن و سالی از ما گذشت باید به یک مسئله واقف شویم: ما همه چیز را نمی‌دانیم، در مورد همه مسائل نمی‌توانیم نسخه بپیچیم و نمی‌توانیم در مورد همه مشکلات مشاوره بدهیم چون به همه چیز اشراف نداریم.