امروز به توصیه یک دوست عزیز سری به رستورانی زدم که غذاهای به قول خودشان سالم و ارگانیک ارائه می‌کرد. من خودم شخصاً آدم رستوران‌گردی نیستم اما بدم نمی‌آید به رستوران‌های جدید و شاید به نوعی خاص سر بزنم و خوردن غذا را در آنجا تجربه کنم.

این رستوران حوالی خیابان شهید بهشتی یا همان عباس آباد خودمان در تهران واقع شده است. از بردن نام رستوران و آدرس دقیق آن معذورم چون دوست ندارم در نوشته‌هایم بدگویی یا تقدیری از چیزی و یا شخصی کنم. این نوشته‌ها تجربه‌های شخصی من هستند.

جلوی درب ورودی، تابلوی ایستاده‌ای قرار داشت که جمله‌ی ابتدایی آن را به‌شدت قبول دارم. در آنجا نوشته شده بود “غذای شما داروی شماست”. با خواندن این جمله به خودم گفتم جای خوبی آمده‌ام. برای وارد شدن به فضای سربسته رستوران باید ابتدا از حیاط آن بگذری. حیاط اینجا از فضای نشستن آن بزرگتر است و صاحب رستوران با قرار دادن چند میز و صندلی از محوطه در تابستان بهره برده است. البته تجربه ناخوشایند وجود پشه‌های سفید و اذیت و آزار آنها اجازه نمی‌دهد تا از فضای باز آن استفاده کنید.

در منو اسم غذاهای ایرانی و چند غذای فرنگی به چشم می‌خورد. طبق گفته صاحب رستوران، در آنجا غذاها بدون گوشت تهیه می‌شوند تا بتوانند به سلامت بیشتر بدن کمک کنند. امروزه با توجهِ روزافزون افراد به سلامت جسم، غذاهای طبیعی و ارگانیک طرفداران بیشتری به خود جلب کرده‌اند، به همین خاطر این رستوران توانسته با این عبارات برای خود در بین بلبشوی رستوران‌ها و فست‌فودی های تهران، مزیت رقابتی ایجاد کند.

طبق گفته صاحب آنجا، نوشیدنی‌ها همگی خانگی و دست ساز بودند. به همین خاطر من کامبوچا و نوشیدنی لیمویی سفارش دادم. برای غذا هم لازانیا و خوراک سیب‌زمینی با قارچ انتخاب کردم. البته این قارچ سیب‌زمینی پیشنهاد خود صاحب رستوران بود که در منو جای نداشت.

بعد از اندک زمانی نوشیدنی‌ها رسیدند. کامبوچا خانگی نبود و در کارخانه تولید شده بود. همین باعث شد تا ذوقم کور شود. اما نوشیدنی لیمویی دست‌ساز بود.

بعد از چند دقیقه هم غذاها رسیدند. چیزی که در ابتدای ورود به رستوران خودنمایی می‌کرد ادعای قیمت مناسب غذاها بود که الحق با دیدن آنها در منو از قیمت خوب غذاها خوشحال شده بودم .اما وقتی غذاها رسید با حجم کمی از آن‌ها روبه‌رو شدم. هر وعده از غذا برای کمتر از یک نفر بود و سیب‌زمینی و  قارچ هم در حد ۳ یا چهار لقمه بود.

لازانیا طعم خوبی داشت ولی ای‌کاش پنیر و روغن آن کمتر بود. قارچ و سیب‌زمینی هم طعم معمولی داشت ولی حس سالم بودن را القا می‌کرد.

با ذوقی نیمه‌کور غذا را تمام کرده و پول دادم و بیرون آمدم. حس خوب بعد از خروج از رستوران این بود که خبری از سنگینی‌های بعد از خوردن غذاهای رستوران‌های دیگر نبود. فکر می ‌کنم تا حد زیادی مواد اولیه غذاها تازه و سالم بودند.

راه‌اندازی این نوع کسب‌وکارها نشانه‌های خوبی از افزایش اهمیت به خورد و خوراک در لایه‌های مختلف مردم است اما تا رسیدن به استانداردهای معمول جهانی راه بسیاری در پیش داریم.