همه ما در جامعه تغییر رفتار میدهیم. در جاها و مکانهای مختلف یکی دیگر میشویم. مثل اینکه یک آدم متشخص و باکمالات پشت فرمان اتومبیل تبدیل به موجود ناشناختهای میشود که میخواهد همه را زیر کند و در حین رانندگی دوست ندارد که به اتومبیل دیگر راه دهد. این خود یک مبحث گستردهی روانشناسی است که نمیتوانم در مورد آن صحبت کنم. من الان دوست دارم در مورد رفتار مردم در مترو صحبت کنم.
من به فراخور کار و سرعت بالای مترو، بیشتر اوقات از این وسیلهی حمل و نقل عمومی برای تردد استفاده میکنم. البته اگر بحث ترافیک خیابانها و محدودیتهای ترافیکی مطرح نبود، مطمئناً بیشتر از خودروی شخصی استفاده میکردم اما به دلایل ذکر شده مترو را ترجیح میدهم. البته به دلایل خود باید هزینه پایین مترو را هم اضافه کنم.
چیزی که همیشه من را ناراحت میکند، رفتار مردم در مترو است. آیا همه جای دنیا مردم اینگونه سوار و پیاده میشوند؟ همه مردم جاهای مختلف دنیا با فشار مضاعف داخل و خارج میشوند؟ همه جای دنیا افراد در فصل تابستان حمام نمیروند؟ چرا اینقدر بوی نامطبوع در داخل کابینهای مترو موج میزند؟
البته نبود واگنهای کافی و عدم تحقق وعده افتتاح ماهانه یک ایستگاه مترو را میتوان یکی از دلایل فشار مظاعف داخل واگنها دانست اما بخش اعظم مشکل به خود ما برمیگردد. اینکه با زور سوار مترو میشویم تقصیر خودمان است. میتوان با رعایت حق تقدم بگذاریم افراد جلویی وارد واگن شوند. اگر خودمان جا نشدیم، منتظر قطار بعدی بمانیم. اگر شرکت مترو زودتر به فکر افزایش واگنها و افتتاح ایستگاههای جدید نباشد، فکر کنم بهزودی مترو تلفات جانی خواهد داد.