نوشتهای که در ادامه میآید موردکاوی در مورد چالشهای رهبری در زمان بحران است که در مجله گزیده مدیریت شماره ۲۰۸ به چاپ رسیده است. من در این موردکاوی سعی کردهام رویکردها و نحوه تعامل با شرایط سختی را از نگاه عملی و در زمان کوتاه بازگو کنم. در ادامه شما را دعوت به خواندن این مطلب کوتاه میکنم:
مواردی که مدیران هنگام بحران درگیر آن هستند، در زمانهای دیگر هم به فکر آن بوده و نگرانش بودهاند، اما در شرایط بحران این موارد و نگرانیها تشدید شده و تدابیر جدیدی را میطلبند. دغدغههای همیشگی من بهعنوان مدیر بازاریابی که از آن صحبت کردم شامل حفظ و افزایش سهم بازار، افزایش بهرهوری سازمانی، حفظ هویت سازمان، حل مشکل کاهش فروش و کاهش سود و مواردی از این دست میشوند.
این مسائل و مشکلات از دو بعد قابل بررسی است. اول در سطح کلان و دوم در سطح خرد. اولین مورد در سطح کلان این است که باید بدانیم این بحرانها در چه سطحی بر کسبوکار ما تاثیر خواهند گذاشت. همواره باید در نظر داشت که محصول و یا سبد محصولات کجا مصرف میشود، آیا به مصرفکننده نهایی عرضه میشود یا مصرفکننده شرکتی؟ آیا کالایی که در اختیار مصرفکننده قرار میدهید جزو کالاهای اساسی است و حتما باید در سبد خانوار باشد؟ سوالاتی از این دست به ما کمک میکند تا در شرایط مختلف بتوانیم تصمیم درستی بگیریم. برای مثال شرکتی که در حال تولید شیر و لبنیات است، ممکن است در شرایط بحران اقتصادی آسیب کمتری نسبت به کارخانه تولید نوشابه ببیند(البته این مثالی کلی است). در این شرایط، استراتژی کلی این شرکتها برای مهار بحران کاملا متفاوت خواهد بود.
یکی از مواردی که همواره باید مد نظر داشت بهبود کارآیی سازمانی و همچنین کوتاه کردن فرآیندها و بوروکراسی اداری است. یکی از مواردی که فارغ از بحرانهای اقتصادی، سالانه ضررهای سنگین مالی را متوجه سازمانها ميكند، همین فرآیندهای طویل و کارآیی پایین سازمانی است. در زمان تعادل، ممکن است مدیران سازمان توجه بسیار کمی به این موارد نشان دهند. همین امر موجب تعدیل نیروهای زیاد و فراگیر در زمان بحرانها میشود. در حال حاضر شرکتهای فناوری بزرگی که با بودجههای سرسام آور به بازار ورود کردهاند، در شرایط بحران کنونی تعدیل نیروها و واگذاریهای بزرگی را تجربه کردند چرا که به این اصل مهم توجه نکرده بودند.
در سطح خرد کارهای بیشتری باید انجام داد. اول این که هزینههای تحقیق و توسعه را باید کاهش داد و در بسیاری از موارد آنها را قطع کرد. باید روشهای پرهزینه بازاریابی و تبلیغات را کنار گذاشت و از راههای خلاقانه برای ترویج و تبلیغ برند استفاده کرد. یکی از راهکارهایی که همواره میتواند در شرایط سخت به سازمانها کمک کند، داشتن هویت متفاوت در ذهن مخاطب است. یعنی شما برندی متمایز را در ذهن کاربر و مصرفکننده جای انداخته باشید که از طریق آن بتوان همیشه جایگاه متفاوتی در ذهن مشتری داشته باشید تا در شرایط سخت نیز همیشه در ذهن مصرف کننده قرار داشته باشید.
صرفهجویی سازمانی و همچنین چندكاره بودن کارکنان یا چند وظیفهگی آنان میتواند کمک دو چندانی به برون رفت از بحران در سازمان را به همراه داشته باشد.
دلیل تمام صحبتهایی که شد این است که برای روبهرو شدن با بحران نمیتوان یک شبه تصمیمهای درستی اتخاذ کرد تا بتوان از بحرانها عبور کرد. این نیاز به تدبیر و دوراندیشی مدیران دارد که پیشتر باید به آن فکر کرده باشند تا بتوانند شرایط را بهتر کنترل کرده و سازمان را در ثبات نسبی حفظ نمایند.