این روزها در بسیاری از کشورهای توسعه یافته راهپیماییهایی در حال برگزاری است که برای گرامیداشت مبارزههای ۵۰ سال اخیر در به رسمیت شناختن حق و حقوق دگرباشان و همجنسگرایان صورت میگیرد. این مسئله تا به آن حد اهمیت داشته که اغلب برندهای بزرگ و شناخته شدهی جهانی از آن حمایت کرده و بیانیههای مختلف در مورد آن صادر کرده، محصولات مختلفی را با طرح رنگین کمانی (نشانه دگرباشی) تولید کرده و حمایت خود را از حق و حقوق این افراد ابراز میدارند.
این اتفاقات به برندها کمک میکند تا نقش حمایتگری و فعالیتهای مربوط به مسئولیتهای اجتماعی خود را انجام داده و آن را به چشم مخاطب بیاورند. در نهایت این فعالیتها جایگاه ذهنی بهتری برای برند بوجود آورده و میتوانند با این رفتار بخش (سگمنت) جدیدی را به مشتریان خود اضافه کنند که شاید پیشتر با آنها ارتباط نداشته باشند. در نهایت خطوط کسبوکار و محصولی جدیدی منحصر به دگرباشان و همجنسگرایان ایجاد شده که کسبوکارها میتوانند از آن بهره خوب و کافی ببرند. یک لحظه ممکن است این سوال به ذهنتان خطور کند که آیا برندهای ایرانی میتوانند این حمایت را نسبت به این افراد نشان دهند؟ به هیچ عنوان!
بیایید برای این مسئله همانند دیگر مشکلات سریع به دنبال پاسخ نباشیم. ابتدا موضوع رو موشکافی کنیم و ببینیم آیا حمایتگری از این اقشار در کشور ایران قابلیت اعمال دارد یا نه. به نظرم برای این مسئله ابتدا باید چند بُعد را بررسی کنیم: بعد دینی، بعد عرفی، بعد قانونی.
بعد دینی
همجنسگرایی به شکلی که در دنیای امروز مطرح است هیچوقت در ادیان ابراهیمی مطرح نبوده و در دین اسلام تنها با واژه “لواط” که آن هم به قوم لوط برمیگردد در قرآن از آن یاد شده است. این نوع همجنسگرایی هم ارتباط جنسی مرد با مرد بوده که مجازات دنیوی و اخروی برای آن قائل شده است. امام صادق (ع) میفرماید اگر ارتباط مرد با مرد از لحاظ دینی مشکل نداشت، دیگر مردان از زنان بینیاز شده و نسلها ادامه پیدا نمیکردند.
خداوند در آیه ۷ سوره مومنون میفرماید: کسانی که برای اقناع غریزه جنسی خود راهی غیر از ازدواج طلب کنند، تجاوزگرند (منظور ازدواج با جنس مخالف است).
در دیگر ادیان نیز داستان به همین منوال است البته منظور من اصل و بنیانی بوده که از زمان ظهور این ادیان در مورد آنها صحبت به میان آمده و نه رویکردها و قالبهای نوظهور در آنها، چون در بسیاری از تفکرات نوظهور دین مسیحیت این مسئله مورد پذیرش واقع شده است.
بعد عرفی
از نگاه عرفی و یا همان باورهای ایرانی، عمل همجنسگرایی مذموم و ناپسند است و حتی نقلهایی از زمان هخامنشیان وجود دارد که گفته میشده حکم همجنسگرا اعدام بوده است. اما شواهد تاریخی در میان است که بچه بازی (ارتباط با کودکان ورای جنسیت) و یا شاهد بازی (ارتباط جنسی مرد با مرد) از گذشتگان به صورت مخفیانه صورت میگرفته اما هیچگاه باورهای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان آن را نپذیرفتهاند.
سیروس شمیسا یکی از اساتید بزرگ ادبیات فارسی و از چهرههای ماندگار ،کتابی با عنوان “شاهد بازی در ادبیات فارسی” دارد که به این موضوع اشاره میکند: در بسیاری از اشعار ایرانی معشوق مذکر و مردان بودند و بسیاری از شعرای ایرانی برای معشوقهای مذکر خود شعر سراییدهاند. گویا در این کتاب اسناد و ادله کافی برای اثبات این نظریه گنجانده شده اما بدلیل حساسیت موضوعی که داشت، این کتاب بلافاصله پس از انتشار در سال ۱۳۸۱، جمع آوری و ممنوعه اعلام شد.
بعد قانونی
بدلیل اینکه قوانین حاکم در ایران از مبنای آموزههای دینی برخاسته است، پس حکم همجنس گرایی برابر با اعدام است. البته خود احراز جرم روندی طولانی دارد اما در نهایت مذموم و ناپسند بوده و با حکم اعدام رو به رو خواهد شد.
برندهای ایرانی چه کنند؟
به نظر میآید پیش از اینکه برندهای ایرانی بخواهند کاری کنند باید دست به دامان مراجع بالادستی شوند چون اگر بخواهند کاری در جهت حمایت این اقشار انجام دهند، بدلایل گفته شده نابود شده و از بین میروند. مراجع بالادستی باید موضعی درست نسبت به این موضوع اتخاذ کنند تا همه بتوانند از آن تبعیت کنند. در دنیای امروز با ارتباطات گسترده و وسیع و بدون مرزی که وجود دارد، دیگر جایی برای لاپوشانی نیست. الان باید ریشه مشکلات را دریافت و برای آن راه حل پیدا کرد. باید دید که مراجع بالادستی چگونه میخواهند به این موضوع نگاه کنند، آیا میخواهند آن را گناهی نابخشودنی ببینند یا یک اختلال فیزیکی و یا یک بخش جدید که قبلا دیده نمیشده!
بنابر اطلاعاتی که گوگل از موتور جستجوی خود و یوتیوب منتشر کرده، نشان داده میشود که مردم توجه زیادی به مسائل مربوط به دگرباشان و همجنسگرایان نشان میدهند. با توجه به این مسئله ایران و مخاطبان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و برایشان این مسئله اهمیت دارد، هرچند که هنوز افکار عمومی و واکنشهایی که در فضاهای مختلف نسبت به آن نشان داده میشود، بیانگر این هستند که ایرانیها هنوز قابلیت پذیرش این قشر نیستند.
اما با توجه به مسائل مورد توجه نسل جدید، به نظر میرسد که باید حقوق همجنسگرایان و دگرباشان را جدی گرفت. طبق تحقیقی که گوگل انجام داده، نزدیک به نیمی از بچههای نسل هزاره زمانی که در معرض تبلیغاتهایی که نشان از برابری و مساوات جنسی در خود دارند قرار میگیرند، حمایت بیشتری از برند مورد نظر میکنند. این خود صحهای بر این مدعاست که مخاطبان نسبت به این مورد توجه ویژهای دارند.
با توجه به وارداتی بودن بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی و همچنین رشد روزافزون حضور دگرباشان در فضاهای مختلف و ابراز وجود آنها در فضای مجازی، شایسته است که در ابعاد کلان بتوان در مورد این مسائل تصمیم گیری شود. چون اگر این اتفاق رخ ندهد و مراجع عالی دینی و اجتماعی و فرهنگی در مورد این مسائل تصمیم گیری نکنند، مطمئنا این موضوع منجر به بروز ناهنجاریهای بزرگ اجتماعی میشود. ما ایرانیها همیشه از این دست ناهنجاریها آسیب دیدهایم.
اگر نهادهای تصمیم گیرنده و مسئول نتوانند رویکرد درستی برای این موضوع اتخاذ کنند، مشکلات عدیدهای به بار خواهد آمد. به نظر من باید در ابتدا نگاه به این موضوع را از نو بررسی کنیم. آیا این عمل را گناه نابخشودنی میبینیم و یا آن را میتوانیم بازبینی کنیم؟ اگر گناه است راهکارمان برای حل مشکلات این افراد چیست؟ اگر این را یک اختلال میداینم آیا بدنبال درمان آن خواهیم بود؟ آیا میتوانیم هزینههای مربوط به آن را پرداخت کنیم؟ و یا میخواهیم همانند بسیاری از مشکلات روی آن سرپوش بگذاریم؟
چیزی که واقعیت دارد و برهیچکس پوشیده نیست آن است که این افراد در جامعه هستند و به عنوان انسان حق و حقوقی دارند اما بدلایل متعدد این حقوق نادیده انگاشته شده است.
در حال حاضر بعضی از سلبریتیها و برندهای شخصی ایرانی هستند که از جوامع ترنسها حمایت کرده و برای آنها تلاش میکنند. این خود حرکت ارزندهای در جهت حل اینگونه مشکلات هست. در حال حاضر برندهای ایرانی باید حمایتهای اجتماعی خود را نسبت به حل و یا کمک به این افراد برای داشتن زندگی نرمالتر داشته باشند. البته خیلی باید با احتیاط و محتاطانه عمل کرد.
برندها میتوانند با برگزاری کمپینهای اطلاعرسانی و یا حمایتی دست به این حرکت بزرگ بزنند. البته که در ابتدا بدلیل قوانین موجود نمیتوان جنبشها و پویشهای عظیمی ایجاد کرد اما میتوان آهسته شروع کرد و اطلاعرسانی کرد و پیوسته ادامه داد.
در حال حاضر ما در کشور، انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران را داریم که توسط مریم خاتون ملکآرا تاسیس شده است. خانم ملکآرا اولین فردی است که توانست فتوای مشروعیت تغییر جنسیت را از آیتالله خمینی بگیرد. همین مسئله باعث شد ایران جزء کشورهای پیشگام در حل و فصل مسائل مربوط به دگرباشان باشد. اما در سالهای اخیر این موضوع با غفلت روبهرو شده است. برندهای ایرانی برای داشتن جایگاه ذهنی بهتر و عمل به مسئولیتهای اجتماعی خود میتوانند با توجه به موج پر سر و صدای بوجود آمده و همچنین با در نظر داشتن وضعیت موجود در کشور، رویکردهای حمایتگرانهای نسبت به این موضوع داشته باشند و هویت خود را در راستای حمایتگری به پیش ببرند.
بررسی جالبی بود، مرسی 👌🏻
خوشحالم دوست داشتید